گوات، لای زنگولهها
جیلینگ جیلینگ جیلینگ
ذکرها
چرخید تو شهر
پیچید تو شهر
از جای اول سر درآورد
چرخه افتاد به جونت
که باید پوست انداخت
چشید
لیسید
چشید، لیسید، چشید، لیسید، پیچید،
توت، گوات
هلهله
توت نقب زد
به آنجا، به صدجا، جلو عقب
برف رو روبید
غبار و ورد
دورت گشت،
سرت گشت
از بیرون صدا میآد،
دَرِتو وا کن، گوات رو دَک کن
هلهله
تق و توقِ طبل و دُهُل و بوته
بوته تو برف تو آتیش
دود دورت
ورد دورت
تق و توق تو بوته تو آتیش
موندی روش
تو ماندهای و حال و حالت که حالیست سرحال
گذر، گذر، گذر
پیچید تو شهر
گریان، ریسهزنان
دورت بگردُم
تو وسط، چرخان
توت، گوات
دود دورت
ورد دورت
تق و توقِ طبل و دُهُل و بوته
دَرِتو وا کن، گوات رو دَک کن
رژین، ژوییه ۲۰۱۶